کربلا که بری محرم یه رنگ و بوی دیگه ای داره !فروردین امسال سعادت همیار شد تا به همراه پدر و مادر و برادر و خواهر به عتبات مشرف شویم.حرم حسینی قطعه ای از بهشته هر وقت یاد سفرم میفتم خیلی دلتنگ میشم گمشده ی که همراه منه در نجف بودیم که خواهرم گفت حست رو از این سفر در دفترم بنویس و همان یادداشت رو در وبلاگم گذاشتم و حس میکنم دیگه حرف و حسی بالاتر از آن نیست که بخواهم در این سطور بنویسم:
توقف در رمی جمرات و بازگشت از ذبح گوسفندی ،دلیلش نه نامه های کوفیان بود و نه حفظ حرمت کعبه!مراسم حج در زمانه ای که یزید امیرالمومنین است به سرانجام هم برسد کامل نیست!برای امام حسین(ع) جمرات در شام است و قربانی، اهل حرم و یاران باوفایش ،و صحرای کربلا عرفات!آنانکه تاریکی شب پوششی بود بر نگاه خجلت زده ی شان در دل تاریکشان بهانه هایی بود برای ذبح حقیقت!در زمانه ی حکومت عدل قربانگاه عشق قبله گاه عاشقان خواهد بود ،حسین جان :آیا قبله ام حرمت خواهد شد! ای حسین (ع) اگر امروز فقط بر زخمهایت عزاداری کنم به ندای هل من ناصرت لبیک نگفته ام!عناوین یادداشتهای وبلاگ