سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نسوزد ز درد و غم دل محنت نصیب ما
در ماتم امام مبین حجت خدا

هشتم امام بر حق و نوباوه ی رسول
زیبا گل شرافت و دین حضرت رضا

نور دو چشم موسی کاظم ملیک توس
آن کس که کرد حاجت دل خستگان روا

یارب چه کرد خصم بداندیش از عناد
بر آن امام و سرور دین نور کبریا

دردا بداد زهر جفا بر امام دین
مأمون ظلم پیشه دون از ره جفا

خواندش به میهمانی خود و از چه رو دگر
بر میهمان خویش چنین ظلم ها چرا

این رسم میزبانی و شرط وفا نبود
بر میهمان دهد ز جفا زهر ابتلا

دانی چه کرد زهر جفا بر وجود او
گویم بسوخت پیکرش از زهر آن دغا

جا دارد آن که روز و شب از دیده ی پر آب
ریزیم سیل خون ز دو چشمان از این عزا

گر جان رود ز پیکر عالم عجیب نیست
یا آن که شور محشر دیگر شود بپا

آمد به سوی خانه و فرمود اینچنین
بر بند درب حجره ابا صلت از وفا

خواهم که همچو جدّ غریبم به روی خاک
تا جان خویشتن بدهم در ره خدا

دردا که جان بداد به غربت ز زهر کین
آن هشتمین امام گل باغ دین رضا


 

اولین دیدگاه را شما بگذارید ادبیات ،

 سه رباعی...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ

فال حافظ