سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من گلی دیدم در قفس گل فروشی
گنجشکی در کتاب فارسی دبستان 
 
باغچه ی خانه ی پدرم 
از جشن گل سرخ تهی بود
خرده نان ها
سهم مورچه گان باغچه بود
درخت ،سبزی ،باغ ،پرنده متری چند؟
به پدرم گفتم حیف این باغچه نیست؟
اسفند است
باید درختی بکاریم 
:ترس از جریمه!
همین شمشاد کافی ست
 
بوی شب بوها
صبح
در قفس عطر فروشی بود
 
به گمانم فردا
گل های کاغذی معطر
در گلدانهای کاغذی
هدیه ی عشق های  کاغذی باشد
 

اولین دیدگاه را شما بگذارید عاشقانه هایم ،

 سه رباعی...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ

فال حافظ