خدایا!
تو را شکر میکنم که اشک را آفریدی، که عصاره حیات انسا ن است، آنگا ه که در آتش عشق میسوزم، یا در شدت درد میگدازم، یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب میشوم، و سر و پای وجودم روح میشود، لطف میشود ،عشق میشود، سوز میشود، و عصاره ی وجود بصورت اشک، آب می شود و به عنوان زیباترین محصول حیات، که وجهی به عشق وذوق دارد، و وجهی دیگر به غم و درد،بر دامان وجود فرو میچکد.ا گر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم داد، و اگر محصول عمرم را بطلبد، اشک راتقدیم خواهم کرد.
گاهی ابرها بی وفا میشن:میان تو آسمون آلوده ی شهرمون و بدون نصیبی از بارش ،گذر میکنند،تصورش رو بکن:یکی به سنگینی آسمون باشه،یه پیام،بتونه مثل بارون هواش رو جنگلی بکنه!
چشم می بیند و دل عاشق میشود
دست لمس میکند و احساس یگانگی می کنیم
اما:چه زیباست عشق نابینایی که تنها با لمس دستی عاشق و یگانه میشود.
عناوین یادداشتهای وبلاگ